چگونه مادر بهتری باشیم؟ | تلاش‌های یک نومادر برای درک والدگری

هشدار: این یک پست آموزشی نیست!

در این چند ماهی که در حال زیستن این تجربه جدید هستم، حس می‌کنم مادر بودن با اختلاف، سخت‌ترین کار دنیاست. مادر بودن سفر است. سفری که در آن رشد می‌کنی، زمین می‌خوری، خسته می‌شوی، لذت می‌بری و رشد می‌دهی!

اگر دو مسئله باشد که بعد از تولد فرزندم صبح به صبح با خودم تکرار کنم، این دو است؛ دومی، مکمل و در ادامه تحقق اولی است:

  1. تمام تلاشت را در حد توان و شرایطتت بکن.
  2. خودت را با هیچ مادری، و کودکت را با هیچ کودک دیگری مقایسه نکن.

مادری به خودیِ خود، پر از لحظه‌های رنج و استیصال است، که در هر لحظه و موقعیت، چه تصمیمی برای فرزندم درست است، چه تصمیمی برای او بهترین تصمیم است. گرفتن این تعداد تصمیم، پشت سر هم، با سرعت و در لحظه، ابداً کار راحتی نیست. همین می‌شود که می‌رسی به لحظه‌های پر از خودسرزنشی و ملامت.

پسرم که کوچک‌تر بود و درگیر کولیک و ریفلاکس بودیم، زمان‌هایی می‌شد که آن‌قدر خسته و درمانده می‌شدم که حس می‌کردم دیگر توان تاب آوردن ندارم. حس می‌کردم من آن‌قدر که باید، صبور نیستم، حتی آن‌قدر که فکر می‌کردم هم صبور نیستم! بزرگ‌ترین چالشی که آن روزها با آن روبه رو بودم، این بود که من چگونه مادری هستم که نمی‌توانم خودم را کنترل کنم؟

صبر، صبر، صبر. کلیدی که در انتهای خیلی از مسائل به آن می‌رسید. گرچه دستیابی به درجات متناسب آن راحت نیست، اما چالشی که در آن گیر افتاده‌اید احتمالا تمرینی برای ارتقای این درجه است!

شیرخوار دو ماهه چه می‌فهمد از مکالمات من و شما؟ من اما آن‌قدر به هم می‌ریختم که با عصبانیت از او می‌خواستم بخوابد، و حقیقتاً به ثانیه نمی‌کشید که از عذاب وجدان و ناراحتی می‌مردم. دنبال راهی برای جبران بودم، و راهی برای تسکین. غافل از اینکه توان و ظرفیت من مثل هر کس دیگری محدود است، ولی در این میدان در حال بزرگ شدن و رشد کردن است.

همان‌طور که اول متن گفتم، “تمام” تلاشت، در حد “توان” و “شرایطت”. بیایید بپذیریم که شرایط افراد مختلف با هم تفاوت‌های زیادی دارد، و این تفاوت‌ها حتی در کوچک‌ترین موقعیت‌ها و موارد، می‌تواند تعیین‌کننده توان و ظرفیت آن‌ها باشد. حتی باعث می‌شود گزینه‌های موجود برای یک فرد در آن موقعیت تغییر کند. خواهشا به هیچ عنوان با مقایسه خودتان با مادرهای دیگر، (حتی اگر فکر می‌کنید از تمام شرایط آن‌ها با خبرید)، به خودتان احساس ناکافی بودن و عذاب وجدان مضاعف ندهید!

حالا واقعا سوال این است که چگونه مادر بهتری شویم؟

شاید با خودتان بگویید کسی که تازه پنج ماه و اندی است بچه دار شده شاید فرد مناسبی برای راهنمایی و انتقال تجربیات نباشد، اما من می‌گویم: برای همدلی چرا! آنچه تا این لحظه از پایه و اساس والد بودن فهمیده‌ام، این است که:

  • صبوری را تمرین کنم؛ چرا که پاشنه آشیل والد بودن، صبر است. صد البته، صبری که همراه با آگاهی باشد.
  • آموزش ببینم؛ رفتار سالم و بهنجار، از آگاهی نشئت می‌گیرد!
  • عشق بورزم و از والد بودن لذت ببرم!

این پست احتمالا رفته رفته به‌روز می‌شود، چرا که نگارنده‌اش روز به روز در حال تجربه کردن و یاد گرفتن در مسیر مادری است.

2 دیدگاه در “چگونه مادر بهتری باشیم؟ | تلاش‌های یک نومادر برای درک والدگری

  • مرداد 29, 1402 در 1:49 ب.ظ
    Permalink

    “صبر، صبر، صبر. کلیدی که در انتهای خیلی از مسائل به آن می‌رسید. گرچه دستیابی به درجات متناسب آن راحت نیست، اما چالشی که در آن گیر افتاده‌اید احتمالا تمرینی برای ارتقای این درجه است.”
    اگه تو هرررر چالشی همین موضوع مهم رو تو ذهنمون داشته باشیم، اون وقت دیگه به خودمون برچسب صبور نبودن، توانمند نبودن، کافی نبودن و …. نمیزنیم.

    پاسخ دادن
    • مرداد 30, 1402 در 8:19 ق.ظ
      Permalink

      دقیقا!
      اینجا هرچی که می‌نویسم در واقع حرفاییه که به خودم می‌زنم، همینه که گفتی 🙂

      پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *