چکاپ کامل شامل چه مواردی است؟ (2) | هر آنچه باید بدانید

چکاپ کامل شامل چه مواردی است؟ (2) | هر آنچه باید بدانید

در پست قبل، یعنی «چکاپ کامل شامل چه مواردی است؟ | آیا به سلامتی خود اهمیت می‌دهید؟» در مورد باور عموم درباره چکاپ کامل نوشتم و حالا قرار است این بحث را با اصلاح این باور تکمیل کنم. در پست قبلی گفتیم چکاپ کامل چه چیزی نیست، و حالا می‌خواهیم بگوییم چه چیزی هست!

بیشتر بخوانید

چکاپ کامل شامل چه مواردی است؟ | آیا به سلامتی خود اهمیت می‌دهید؟

چکاپ کامل شامل چه مواردی است؟ | آیا به سلامتی خود اهمیت می‌دهید؟

بگذارید با هم روراست باشیم: چکاپ کامل -آن‌طور که فکرش را می‌کنید- وجود ندارد!

زمانی که مشغول طبابت به عنوان پزشک عمومی بودم، “درخواست‌کنندگان چکاپ، آن هم از نوع کامل” بخش بزرگی از مراجعانم را تشکیل می‌دادند. فکر نمی‌کنم از بین این موارد، کسی بوده باشد که برایش توضیح نداده باشم آنچه را که به این عنوان می‌شناسد و از من درخواست می‌کند، به تنهایی ارزشی ندارد و شاید حتی نیازمند انجامش هم نباشد.

بیشتر بخوانید

چگونه مادر بهتری باشیم؟ | تلاش‌های یک نومادر برای درک والدگری

چگونه مادر بهتری باشیم؟ | تلاش‌های یک نومادر برای درک والدگری

هشدار: این یک پست آموزشی نیست!

در این چند ماهی که در حال زیستن این تجربه جدید هستم، حس می‌کنم مادر بودن با اختلاف، سخت‌ترین کار دنیاست. مادر بودن سفر است. سفری که در آن رشد می‌کنی، زمین می‌خوری، خسته می‌شوی، لذت می‌بری و رشد می‌دهی!

بیشتر بخوانید

خستگی از همدلی یا Empathy Fatigue | شاید اسمِ حسِ شما هم باشد!

خستگی از همدلی یا Empathy Fatigue | شاید اسمِ حسِ شما هم باشد!

اصطلاحی داریم به اسم خستگی از همدلی. اولین بار، اپیزود “خستگی” از فصل پنجم جافکری را که گوش می‌کردم به گوشم خورد.

بیشتر بخوانید

طرح پزشکی و حالا یک‌سالگی‌اش!

طرح پزشکی و حالا یک‌سالگی‌اش!

طبق عادت، قبل از شروع ساعت کاری نشسته‌ام توی اتاق، پشت میز، دفترم را جلویم باز کردم. انقدر خواب آلودم که سرم را نمی‌توانم روی گردنم تحمل کنم. پلک‌هایم جانِ ایستادگی ندارند! سرم را می‌گذارم روی دفتر، به امیدِ اینکه امروز همه دیرتر بیایند پشت این در، و با صدای افتادنِ خودکارم روی زمین بیدار می‌شوم. چه می‌نوشتم؟

بیشتر بخوانید

معرفی کتاب | کورسرخی

معرفی کتاب | کورسرخی

خواندنِ کورسرخی شبیه گوش دادن به یک موسیقی زنده بود. از آن‌ها که انقدر مسحورشان می‌شوی که سرت را می‌آوری بالا تامطمئن شوی واقعا دست آدمیزاد در نواختن آن درکار است؟ و آیا واقعا داری آن را می‌شنوی؟

بیشتر بخوانید

معرفی کتاب | A Woman is No Man؛ تو مرد نیستی!

معرفی کتاب | A Woman is No Man؛ تو مرد نیستی!

یک- نوزاد 5 روزه را که نوه‌اش بود برای معاینات روتین آورده بود. همین طور که مشغول معاینه بودم و همین طور که سعی می‌کرد لباس طفل را خارج کند، گفت: «همه‌ی نوه‌هام دخترن، خدا بعدِ هفت تا دختر به ما رحم کرد و اینو بهمون داد.» با چشم‌هایی در حال بیرون افتادن از کاسه، خشکم زد و گفتم: «رحم کرد؟!»

بیشتر بخوانید

معرفی کتاب | دنیای سوفی؛ آشنایی با دنیای فلسفه با طعم داستان

معرفی کتاب | دنیای سوفی؛ آشنایی با دنیای فلسفه با طعم داستان

«…فلسفه بگو بخند مجالس مهمانی نیست. درباره این است که ما کی هستیم و ازکجا آمده‌ایم. خیال می‌کنی در مدرسه چنین چیزهایی به ما یاد می‌دهند؟»

«این پرسش‌ها پاسخی ندارد.»

«بله ولی در مدرسه به ما حتی یاد نمی‌دهند این چیزها را سوال کنیم!»

دنیای سوفی
بیشتر بخوانید

شِبهِ کلیشه! | آینده شغل شما چطور است؟

شِبهِ کلیشه! | آینده شغل شما چطور است؟

اسمش را نمی‌شناسم. پیامش را باز می‌کنم. دانشجوی سال‌های اول پزشکی است و می‌گوید قرار است به دندانپزشکی تغییر رشته دهد، و از من می‌خواهد که بگویم به نظرم این کار درست است یا نه.

بیشتر بخوانید

برای یک قبیله، چند مرگ بس است؟

برای یک قبیله، چند مرگ بس است؟

تازه استاژر شده بودم. اینم بگم، که با کلی حال بد استاژر شده بودم. با کلی خستگی ذهنی. از نظر ذهنی احساس می‌کردم احتیاج به استراحت دارم ولی امکانش محقق نشده بود. شروع استاژریم افتاده بود به داخلی و این برام یه استرس مضاعف بود توی اون اوضاع! و من، که خوب بلد بودم هر چیزی رو به یه استرس جدید تبدیل کنم برای خودم.

بیشتر بخوانید

این روزهای سیاه و خسته!

این روزهای سیاه و خسته!

یک خروار عنوانِ نوشته نشده، چند خاطره‌ی ریز و درشت که قرار بود ثبتشان کنم، دو کتابی که اخیرا تمام کردم و ذوق نوشتن درباره‌شان را زیر خستگی‌هایم خاک کردم…

بیشتر بخوانید

بدو تا دیر نشود! | تفکر حاکم بر رشته‌ی ما و آدم‌هایش!

بدو تا دیر نشود! | تفکر حاکم بر رشته‌ی ما و آدم‌هایش!

تفکر حاکم بر رشته ما و آدم‌های رشته ما، تفکر دویدن از ابتدا تا انتهاست. نه تنها درون ما چنین تفکری حاکم است، بلکه از بیرون نیز هرکس به این دایره نگاه کند، نگاهش آغشته به همین فکر است. کاری به اتیولوژی آن ندارم، که از کجا نشئت گرفته و چه چیزهایی در شکل گرفتنش نقش دارد! به هر حال تفکر غالب، این است. که باید بدوی تا جا نمانی. از کی؟ معلوم نیست. باید بدوی تا دیر نشود. برای چه چیزی؟ معلوم نیست. ما باید در مسیری که از پیش تعیین شده و «همه» در آن در حال دویدن‌اند، بدویم.

بیشتر بخوانید

روان‌درمانی اگزیستانسیال | فرد معتاد به کار کیست؟

روان‌درمانی اگزیستانسیال | فرد معتاد به کار کیست؟

مدتی‌ست مشغول خواندن روان‌درمانی اگزیستانسیال یالوم هستم. کتاب قطوری که پایه‌ی تفکرات یالوم را مبسوط در آن می‌خوانیم.

در این پست قصد ندارم این کتاب را معرفی کنم. چرا که هنوز خواندنش را به پایان نرسانده‌ام. چرا که معتقدم کتابی است که باید با طمأنینه و تأمل خوانده شود، نه با سرعت و سراسیمگی. من سعی می‌کنم مثل کتاب درسی بخوانمش، با دقت، و مداد و هایلایت به دست! و از آنجا که تمرکز درست و حسابی ندارم، بسیار آهسته پیش می‌برم.

بیشتر بخوانید

آنچه پس از تمام شدن احساس می‌کنیم | شروع!

آنچه پس از تمام شدن احساس می‌کنیم | شروع!

و این نشان‌دهنده آن بود که دیگر راه گریزی نیست. دیگر همه چیز جدی است و این زنگ هشدار شروع یک راه جدید است. شروعی که هنوز از پایان قبلش دل نکنده بودم و خداحافظی باشکوهم را داشتم به اندازه یک عمر کش می‌دادم! انگار که شکوه در اطاله‌ی لحظات تجلی می‌یافت.

بیشتر بخوانید

مصرف‌گرایی | آفتِ بی‌چون و چرای ذهن !

مصرف‌گرایی | آفتِ بی‌چون و چرای ذهن !

“برای فرار از تولید، مصرفت را بیشتر نکن.”

 چشمم به این جمله در جمله‌ورزی‌های شاهین کلانتری خورد و بدجوری رفتم تو فکر. این جمله، خودِ من بود!

بیشتر بخوانید

آنچه هنگام تمام شدن حس می‌کنیم | در کشاکش فارغ‌التحصیلی

آنچه هنگام تمام شدن حس می‌کنیم | در کشاکش فارغ‌التحصیلی

پله‌ها را یکی یکی بالا می‌روم. از اینکه تحمل منتظر ماندن برای آسانسور را نداشتم و تصمیم گرفتم برای رسیدن به طبقه پنجم از پله استفاده کنم، به خودم فحش می‌دهم! و البته این لحظه‌ها برایم آشناست.

بیشتر بخوانید

صف کتاب‌های خوانده نشده | نانوایی یا اورژانس؟

صف کتاب‌های خوانده نشده | نانوایی یا اورژانس؟

زیاد پیش می‌آمد که از دیدن انبوه کتاب‌های خریده شده و خوانده نشده‌ام که توی کتابخانه‌های واقعی و الکترونیک انباشته شده بود، احساس عذاب وجدان بگیرم. با این حال در مواجهه با برخی کتاب‌ها نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم. حس می‌کردم الان لازم است، حس می‌کردم حتما باید بخوانمش، و همین‌گونه هم می‌شد. یعنی می‌گرفتم و جلوتر از صف نخوانده‌ها در پروسه‌ی خوانده شدن قرار می‌گرفت.

بیشتر بخوانید

آنچه قبل از تمام شدن حس می‌کنیم | دفاع پایان‌نامه و ماقبلِ آن!

آنچه قبل از تمام شدن حس می‌کنیم | دفاع پایان‌نامه و ماقبلِ آن!

«خانم دکتر به نظرم آماده‌ی دفاع هستید.»

جمله‌ای که مدت‌ها منتظر شنیدنش بودم و فکر می‌کردم موقع شنیدنش وجودم از شعفی وصف‌ناپذیر پر شود، اما حالا که شنیدم حس می‌کنم تماما از اضطرابی عجیب و غریب پر شدم و تمام تنم یخ زده.

بیشتر بخوانید

تجربه زیسته کتابخوانیِ من!

تجربه زیسته کتابخوانیِ من!

کتابخوانی برای من عشق عجیب و غریبی است. آرامش و لذتی که با کتاب و فضای آغشته به کتاب تجربه می‌کنم، به‌سختی می‌توانم جای دیگری پیدا کنم. این البته برای من یک میراث است از پدرم، مادرم، و پدربزرگم. پدر در شکل‌گیری سلیقه کتابخوانی‌ام خیلی نقش داشت.

بیشتر بخوانید

معرفی کتاب | یوزپلنگانی که با من دویده‌اند

معرفی کتاب | یوزپلنگانی که با من دویده‌اند

نيمي از سنگ‌ها ، صخره‌ها ، کوهستان را گذاشته‌ام
با دره‌هايش ، پياله‌هاي شير
به خاطر پسرم
نيم دگر کوهستان ، وقف باران است .
دريائي آبي و آرام را با فانوس روشن دريائي
مي‌بخشم به همسرم .

……

بیشتر بخوانید

معرفی کتاب | خیره به خورشید

معرفی کتاب | خیره به خورشید

در این فکر بودم که برای “خیره به خورشید” فعلا معرفی و توضیحی ننویسم. چرا که حس می‌کردم نیاز دارم بار دیگر و با مو‌شکافی آن را بخوانم، زیر جملاتش خط بکشم، آن‌ها را با خودم تکرار کنم و کلماتش را بجوم و اصلا مدتی در آن زندگی کنم.

اما بعدتر، به این نتیجه رسیدم که اجالتا یادداشتی بنویسم تا هم به یاد خودم بماند، و هم شاید قلقلکی باشد برای یک نفر تا به سراغش برود!

دلم نیامد که نخوانید و دلم نیامد که شعفم را از درس‌هایی که به من داد پنهان کنم.

بیشتر بخوانید

دو‌راهیِ من | طرح یا رزیدنتی؟!

دو‌راهیِ من | طرح یا رزیدنتی؟!

از حدود یک سال پیش، ذهنم درگیر این شد که رزیدنتی بدم یا اول برم طرح؟ تا قبل از اون، مطمئن بودم که می‌خوام سریعاً رزیدنتی شرکت کنم و برنامه زندگیم رو هم برا اساس اون چیده بودم. تا اینکه یکم تردید کردم و گفتم: فاطمه واقعا مطمئنی الان همینو می‌خوای؟ مطمئنی که تصمیمت شتاب‌زده و کلیشه‌زده نیست؟ مطمئنی تصمیمت به این خاطر نیست که تقریبا “روتین مون شده همین”؟

بیشتر بخوانید

معرفی کتاب | دروغگویی روی مبل

معرفی کتاب | دروغگویی روی مبل

این کتاب یالوم را که شروع کردم، همان اوایل کتاب که بودم از فرط ذوق‌زدگی آمدم برای خودم بنویسم که فوق‌العاده است! اما به خودم گفتم اندکی صبر 😊 هنوز کلی راه مانده! و البته که برایم سخت بود، برای منی که باید حتما ذوق‌زدگی ناشی از خواندن یک کتاب را با کسی در میان بگذارم، البته اگر آن را جار نزنم!

از حق نگذریم، شاید بخشی از این ذوق‌زدگی به علاقه‌ی من به روان‌درمانی و به طور خاص، به آثار یالوم مربوط باشد! هر چند که همیشه سعی می‌کنم هر کتابی را بدون پیش‌داوری و پیش‌زمینه‌ی ذهنی شروع کنم. بگذریم.

بیشتر بخوانید

معرفی کتاب | عادت های اتمی

معرفی کتاب | عادت های اتمی

از قدرت عادت های کوچیک خبر دارین؟ شده بخواین تلاش کنین رفتار خوبی رو تمرین کنین و جزء عادت هاتون قرار بدین؟ یا عادت بدی رو حذف کنین؟  

کتاب عادت های اتمی (Atomic Habits) نوشته ی جیمز کلیر، در مورد شکل دادن عادت های مثبت و از بین بردن عادت های منفی و البته اهمیت خودِ عادت نوشته شده.

بیشتر بخوانید

پزشکی؛ مسیرِ بی انتها!

پزشکی؛ مسیرِ بی انتها!

شاید مستند راه قریب رو دیده باشی؛

میدونی؛ مسیر پزشکی خوندن یکمی پیچ و خماش زیاده!

من و تویی که داریم این مسیرو میریم، خوب میدونیم چه خبره مگه نه؟؟

بیا از اول شروع کنیم…

بیشتر بخوانید

سلام دنیا!

سلام دنیا!

سلام!

من یه دانشجویِ پزشکیِ درحالِ فارغ التحصیلی ام که اینجا قراره از دغدغه هام بنویسم. چیزایی که بهشون فکر می کنم و برام مهمن!

من کسی نیستم که بخوام چیزی یادت بدم، می نویسم که بیشتر یاد بگیرم و دغدغه هام رو یادم بمونه.

ممنون که می خونی 🙂